Article 9
مـام خنـده هـایـم را نـذر کـرده امتـا تـو همـان بـاشـیکـه صبـح یـکـی از روزهـای خـدا ...عطـر دسـت هـایـتدلتنگـی ام را بـه بـاد مـی سـپـارد !
View ArticleArticle 8
من دختر ایرانی ام!چون خود را آراستم مرا فاحشه نامیدند.آرامشم را بوق های ممتد در خیابان شکست. مرا حرامزاده نامیدند و پارچه ای روی سرم کشیدند تا"تو"تحریک نشوی! وقتی گفتم پاکم مرا دروغ گو خواندندخواستم...
View ArticleArticle 7
لب خاموشامشب به قصه ی دل من گوش می کنی فردا مرا چو قصه فراموش می کنی این در همیشه در صدف روزگار نیست می گویمت ولی توکجا گوش می کنی دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می کنی در ساغر...
View ArticleArticle 6
این روز ها همه چیز آرام است..آرامه آرام..همه فروشنده شده ایم..من کنار خیابان دست فروشی میکنم..دخترک هفت سالهگلهایشرا می فروشد..آن مرد میانسال کلیه اشرا و از همه جالب تر آن زن سی ساله اندامشرا...!!!آری...
View ArticleArticle 5
بار ا ِلهــا ...با جـــــــادوی ِ دستــان ِ ستایـــش گـرَتشفــــــــاعـت کـن تـَــن ِ خستـــــــــــ ـــــــــــــــــه ام رامــن ..بیمـــار ِ دَردی جـــان ســــــوزم...که در وادی ِ عشــــــــــــــــق...
View ArticleArticle 4
مرا ببـوس ..نه یڪـ بار ڪـہ هـــــزار بار ...بگـذار آوازه ے عشق بازیمـان...چنان در شهر بپیچـد ڪـہ روسیاه شوند آنها ڪـہ بر سر جدایـے مان شرط بسته اند ...!
View ArticleArticle 1
ای خفه شده به دست روزگار..در پس کدام کوچه جای مانده ای؟قرار بود ادم به ادم برسد..کوه به کوه نرسدقرار بود زندگی با ما اشتی کندبهار نزدیک باشد..هیچ کدام از این قرار ها قرار نشد.. و دست تقدیر خفه یمان کرد.
View ArticleArticle 0
تو را نمی بخشم که وقتِ بودن ،نبودی !وقتِ دیدن ،ندیدی!وقتِ عاشقی،هــــرزگی کردی!وقتِ گریه ،بادیگران خندیدی!تو راهرگــــــــز نمی بخشم که هرگز با من نبودی ومن به سادگی ،همــــــــه ام با تو بود .......
View Article
More Pages to Explore .....